از دوستم میپرسم فهمیدی زلزله اومده؟؟
میگه : من رویم اون طرف بود متوجه نشدم....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من: :|
حالا اون رو میگم دوستمه بیخیال مامانمو چی کار کنم:
مامانم میگه برو چیز رو از چیز بیار بعد چیزش کن
میگم چی رو چی کار کنم!!؟!!!؟!!؟!!؟!؟
میگه همون چیز رو که کنار چیزه
میگم چی رو؟!!؟!!؟!!
بعد میگه خدایا به همه بچه دادی به مام بچه دادی یک ذره عقل تو کلش نیست.
من: :|
خانوم ایکس دوست سابق سلام
به یاد اون روزا: خوبی دوستم؟
هه یادته خانوم ایکس....
یادته طاقت نداشتیم غم هم رو ببینیم....یادته؟؟
یادت میاد پارسال تولدمو...صبح اول صبح اومدی پیشم گفتی: رها میشه یه لحظه بیای؟
اومدم توی کلاستون، وقتی رسیدیم کنار کمدت گفتی: خب حالا چشمات رو ببند... وقتی باز کردم اون مجسمه ناز رو به من دادی و بعدم که هم دیگر رو بغل کردیم یه چیزی هیچ وقت بهت نگفتم اونم اینه که اون روز دیگه نمیتونستم ازت دل بکنم دلم میخواست برای همیشه توی آغوشم باشی...
یادت میاد.....
اون روزی که حالت بد بود گریه کردی منم پا ب پات اشک ریختم... ولی همون موقع اون دوست عزیزت اومد دستت رو گرفت و تو رو برد؟
خانوم ایکس حالا که همه چی رو بهم زدیم ولی من هنوز نفهمیدم که چرا اون دوست عزیزت خانوم ایگرگ هر موقع من داشتم با تو حرف میزدم دستت رو میکشید و میبرد؟؟؟
چرا تو یه بار هم بهش نگفتی : ایگرگ جان من الان دارم با رهای فلک زده حرف میزنم،بعدا میام پیشت....
مگه تو همونی نبودی ک خودت میگفتی من دوستتم،برات مهم ام...؟؟؟؟
ایکس جان من هر شب به تو فکر کردم و خوابم برد،عاشقت بودم میدونی یعنی چی؟؟؟
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشق
آخه سر و کله ی اون دختره عوضی از کجا پیدا شد .... از کجا پیدا شد...ک تو الان عاشق اونی و منو انداختی سطل اشغال....
ایکس تو رو خدا منو نمیخوای فدای سرت من که همیشه باهات میمونم شده از پشت سرت همیشه حواسم بهت هست ولی با اون عوضی نروووووووووووووووو...
من طاقت دیدن اشکات رو ندارم ....